شیشه نازک تنهایی .............

گاهی احساس می کنم وجودم نازک تر از یه شیشه شده .... به یاد سهراب سپهری می افتم .... 

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید ... مبادا که ترک بردارد شیشه نازک تنهایی من .... 

پ.ن : اولین شب دوری ... سفر بخیر مسافرا ... بدون من خوش بگذره .... دلم باهاتونه .. ذهنم باهاتونه ... و غم تو کل وجودم .... 

پ.ن : امام رضا (ع) من رو دعوت کرد و به دلیل بی لیاقتی من جا موندم چون درس داشتم چون امتحان دارم ... چون محکوم هستم به دانشجوی خوب و نمونه بودن ... چون .... 

امام رضا جونم خودتون از دلم خبر دارین و... دارم از پا در میام ... کمکم کنید ... سخت محتاج دعاتون هستم............................................... 

خدا جون لطفا فراموشم نکن و... یعنی لطفا کمکم کن تا فراموشت نکنم ... بیشتر از هر وقت دیگه به کمکت نیاز دارم ... خدا به بنده ی حقیرت رحم کن .... خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا صدام رو بشنو لطفا ... صدایی که داره با بغض گلوم رو پاره می کنه .... 

چرا اشکام بی اختیار شدن؟ 

چرا حالم دست خودم نیست ...؟

داغونم و محتاج دعا