گاهی
گاهی گاهی دلم برای رفتن... برای نبودن، تنگ میشود...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
نظرات (8)
هیراد و عمه لیلاش
27 آذر 91 22:52
27 آذر 91 22:52
سلام به دوست جونی عزیزم
یه خواهش کوچولو
من در مسابقه سوگواره محرم اتلیه سها به رای شما نیاز دارم
لطفا به وبلاگم بیایید ادرس مسابقه لینک در قسمت پست ثابت میباشد
قول میدم ٣٠ ثانیه بیشتر از وقت نازنینتونو نگیره
منتظرکمکتون هستم
راستی اگر قبلا به کوچولوی دیگه ای رای دادید میتونید دوباره برید و به هیراد جون رای بدید
مامان حسناسادات
28 آذر 91 0:10
28 آذر 91 0:10
چند وقتیه خیلی نگرانتم ان شالله که هر مشکلی داری به حق همین روزا خداوند حاجتت رو بده و با انژی بیای عزیزم.gif)
.gif){kind=small}
زینب
29 آذر 91 3:20
29 آذر 91 3:20
گاهی وقتا که میشه غریبی رو حس میکنم...دعا برای فرج ساقی نرگس میکنم...حلال کن خواهری...التماس دعا....gif)
مامان ابوالفضل
29 آذر 91 14:19
29 آذر 91 14:19
کاروان میرود و دخترکی جا ماندست
وسط باغ حزان قاصدکی جا ماندست
لخته خون نیست که در چشم کبودش پیداست
سر باباست که در مردمکی جا ماندست
با نگاهی به رخش در دل خود مادر گفت
نکند در کف دستش فدکی جا ماندست
هاتفی داد ندا قامت این قافله را
قدری آهسته ببندد ملکی جا ماندست
.gif){kind=small}
مطلب بعدی
شیشه نازک تنهایی .............
مطلب قبلی
ملتمس دعا
