تشکیل نشدن کلاس
سلام عزیز دلم حالت چه طوره جوجه طلایی ؟ خوبی ؟ منم خوبم وااااااااااای بچه ی همسایه مون بدنیا امده و دیروز تو روضه ی مامان جون دیدمش هزار ماشاالله عین فرشته هاست فقط دلم می خواست بغل بگیرمش و بوسش کنم عزیز دلم بود از اون نوزادهایی که حسابی خوردنین .... اگه بدونی چقدر دلم می خواست می بودی و بغلت می کردم فرشته ی نازم ....
دیروز کنفرانس تفسیر نقاشیم و ارائه دادم و دکتر برجعلی حسابی تعریف کرد .... و امروزم بعد از 2 ماه یکی از استاد محترم یه مقاله رو قبول کرد تا ارائه بدم .... خلاصه این چند وقت کلا تو تعطیلات درسم و این اصلا خوب نیست امروز هی می خواستم زود بیام خونه تا به جلسه ی مامان جون برسم و بین کلاس و امدن گیر کرده بودم که خدا رو شکر فهمیدم کلاسم تشکیل نمیشه و این یه اتفاق خوب تو زندگی دانشجویی ...
اخه کلاس های دانشگاه ما به طور مرتب در هر شرایطی تشکیل میشه و ارزوی نیومدن اساتید به دلمونه .... دیگه دانشگاه علامه طباطبایی دیگه ...
خلاصه گل دلم امشب هم انشاالله می خوایم بریم هیئت .... تو برای ما دعا کن ما هم برای تو دعا می کنیم فرشته ی من ....