سلام دلبری
سلام دلبری من خوبی جیگرم ؟ من از صبح خونه ی مامان جون اینام و چون نمایشگاه امروز شروع شد بابایی یه ده روزی دیر میاد خدا قوت بابایی مهربون صبح با خاله مریم اینا امدیم و کلی سر به سر محمد گذاشتم طفلک بچه بهم می گه خاله منم بچه ی تو رو اذیت می کنم ها منم می گم باشه خاله جون اشکال نداره .... به هر صورت هم خاله ام هم زنعمو دیگه ....
الان دایی علی جون نشسته کنارم و چون دارم با لب تاپ اون می نویسم هی میگه کار دارم و نمیذاره بنویسم شب یا فردا از خونه ی خودمون برات یه شعر خوشگل میذارم انشاالله ستاره ی کوچولوی من
( امان از دست این دایی علی که هم مهربونه هم من و اذیت می کنه و هی می گه بدو لب تاپ و بده کارای پروژه ام موند .............. )
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی