آغاز امامت سرورم مبارک ...
اقای من سلام ... از دست خودم بی نهایت دلگیرم ... اون قدر که داره کم کم از خودم بدم میاد... نمی دونم چرا واسه همه چی وقت دارم الا واسه شما؟ نمی دونم چرا دعا کردن براتون واسه ام عادی شده؟ چرا نمی تونم یه منتظر واقعی باشم ؟ یه عاشق واقعی ... عاشقی که اگه واقعا عاشق و منتظر باشه دیگه شب و صبح و جمعه و شنبه نمی شناسه بلکه تموم لحظاتش می سوزه از غم فراقتون ... نمی دونم مولای من که چرا این زندگی پر از رنگ های مختلف باعث شده این همه ازتون دور بشیم ... نمی دونم چرا تو 18 تا شبکه TVما یه شبکه و یه برنامه درست و درمون واسه شما پیدا نمیشه؟ نمی دونم چرا تو این 5 سال دانشجو بودنم فروید و یونگ و ادلر و... با تموم نظریات خودشون،. چند واحد درسی رو پر کردن اما دریغ که یک واحد فقط یک واحد شناخت امام عصر نداشتیم .... نمی دونم چرا حتی تو مسجدامون تو برنامه هامون دعا برای ظهور شما اخرین دعاست ؟ بعد از دعا برای مریضا و بدهکارا و بی بچه ها و.... ؟ نمی دونم چرا هیچ جای شهرمون رنگی از شما نداره؟ اسمی از شما توش نیست؟ نمی دونم چرا تو مملکت شیعه نشین ما شما اینقدر غریبین؟ اره ماها خیلی بدی ایم ... همیشه فکر می کنم اینقدری که ما با اسم شیعه خون به دل شما می کنیم ... با این همه ادعا از پشت خنجر می زنیم ... بقیه مردم دنیا شما رو ناراحت نمی کنن ... اخه کی قراره بیدار شیم؟
خدا وکیلی مگه مردم تو هر عصری برای باز شدن گره زندگیشون به امام عصرشون متوسل نمی شدن ؟ پس چرا ما حتی توسل به شما رو هم یاد نگرفتیم ... چرا تو کل روز حتی چند دقیقه هم وقت براتون نمی ذاریم ؟ چرا؟ چرا ادم نمی شیم؟ شنیدم کسی که امام زمان خودش رو نشناسه و بمیره به مرگ جاهلیت مرده .... واقعا اف داره که با این همه ادعا اسممون در ردیف ادم های جاهل باشه ... چرا می تونیم 1000 صفحه کتاب رشد پاپالیا رو برای یه امتحان بخوریم تا دو واحد و تو ارشد نمره خوب بگیریم اما نمی تونیم یه بار دو صفحه از کتاب مکیال المکارم یا نجم الثاقب یا ... هر کتابی در مورد شما رو بخونیم ؟ چرا نمی تونیم براتون از عمق جون دعا کنیم ... چرا دلمون برای بلور روی میزمون که ترک برداشته میگیره اما برای نبود شما گرفتنی در کار نیست؟ چرا اینقدر غافلیم که دشمن چقدر ظریف داره کار می کنه تا از شما یه چهره خشن برای ما درست کنه و ما بی خیال نشستیم ؟ چرا ....
وای خدای من .... باید تکلیفم و با خودم روشن کنم ... باید تکلیفمون رو با خودمون روشن کنیم ... باید دیگه یا رومی روم باشیم یا زنگی زنگ ... بسه این دو روئی که ما داریم ... باید ادم بشم ... مسلمون بشم ... شیعه بشم .... نمی دونم چقدر مهلت دارم برای خوب بودن ... 22 سال از عمرم مثل برق و باد گذشت ... هیچ معلوم نیست فردایی در کار باشه .... خدای من کمکم کن تا بتونم موقع ظهور سرم و بالا نگه دارم بتونم تو چشمای مولام نگاه کنم .... بتونم سرم و بالا بگیرم .... بتونم اگه همین فردا ظهور شد اعتقادم و داشته باشم ....
خدای من کمکم کن ... ارزومه که خودم و همسرم و اولادم سرباز امام زمانمون باشیم نه سر بارشون ... ارزومه در راه ایشون خدمت کنیم و در رکابشون شهید بشیم ... خدای من تو از دلمون خبر داری ...
اول از همه ما رو ببخش به خاطر تموم بدی هامون و بعد کمکمون کن در راه رسیدن به اهدافمون ...
خدا جونم کمکمون کن ...
سرور من ... مولای من ... اقای من ... عشق من ... امام من ....
ببخشید ما رو و کمکمون کنید که یارتون باشیم ... اقای من به حق علی بن موسی الرضا(ع) ...
اغاز ولایتتون و امامتون مبارک هستی من ...