آش نذری
سلام بر گل دلم حالت خوبه فندقی ؟ از من نپرس که جریان داشتم این چند روز ... شنبه اش جو رو خونه ی مامان جون فاطمه گذاشتیم و الحمدلله دور همی هم خیلی خوش گذشت و هم خیلی خوشمزه شده بود گرچه جای خاله جون مریم، خاله جون فاطمه . خاله جون زینب خیلی خالی بود ...
بعد امدیم خونه و حال من رفت رو به وخامت وای تا صبح با اون حال بی حالی بیدار بودم سرما خوردم بدجور ... هنوزم در گیرشم ... خیلی سرماخوردگی بدی بود ... داره بدجور کلافه ام می کنه ... امروزم زده به سرم و سرفه هام بیشتر شده ... از یکشنبه هم بابایی رفته تا امتحاناش و بده و من خونه مامان جون اینام و دلم واسش یه ذره شده تازه باید دو روز دیگه هم صبر کنم .... بهترینم تراشکار ماهری شده ام ... بس که برای دلم بهانه تراشیدم و نیامدی ....
امیدوارم امتحانات و عالی بدی و زود برگردی پیشم گل قشنگم .... همسر عزیزم ... امید قلبم ....
یه عالمه هم از آش عکس انداختم اما اصلا حالش و ندارم سایز و کوچیک کنم انشالله در یه فرصت مناسب ...
از تو بهشت برامون دعا کن فرشته ی کوچولوی من .... عاشقتم ...
پ.ن: عزیز جون حالش خوب نیست گویا سرطان زده به مغزش ... طفلک نمی دونم چه جوری داره اون همه درد و تحمل می کنه و هیچی نمی گه!!! خدای مهربون شفای خیر بده ... امین ...
فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین