تسلیت می گم ...
سلام عزیزم خوبی ؟ منم خوبم امتحانا پشت سر هم نفس گیر هستن و وقتی بعد از یه امتحان سخت یه همچین خبر بدی بشنوی دیگه حالت توصیف کردنی نیست ..
بعد از امتحان بابایی زنگ زد و گفت که حاج اقا مجتبی تهرانی فوت کردن و... فوق العاده ناراحت شدم چون ایشون پیوند عقد من و بابایی رو خوندن و دفترشون اروم بود و عقدمون نورانی و خودشون مرد واقعی خدا ... با تواضع .... با ایمان ... و بعد ایشون و شب های قدرشون ... مسجد جامع بازار .. وقتی از عمق جون می گفتن یا غفار الذنوب... یا ستار العیوب ... وای چه شب هایی بودن .. شب هایی که احساس می کردم تو اسمون هستم و لحظه های که با دعای ایشون احساس می کردم نزدیک ترین جا به خدا هستم .... وای خدا ... علما می رن و هیچ چیز جاشون و نمی گیره ... از عمق جان ناراحتم و تسلیت می گم
ایشون در عزیز ترین روزهای خدا از زمین رفتن و به خدا رسیدن ....
اربعین حسینی ...
یا حسین جان عالم به فدایت ارباب مهربانم
اللهم ارزقنا کربلا
خدا جون بدجور دلتنگم ... اقا جونم بد جور دلتنگم ... من بدم شما به کرمتون بطلبید...