مهمونای عزیز
سلام ناز دلم خوبی ستاره قشنگم؟ منم خوبم وای شنیدم یکی از دوستام داره مامان می شه و یه عالمه خوشحال شدم انشالله تو بیای تا هزاز هزار تا خوشحال شم کوچولوی نازم ....
دیروز دانشگاه بودم تا 4.30 کلاس داشتم و قرار بود بابایی بیاد دنبالم اما هوای بارونی و ترافیک باعث شد خودم ساعت 5.30 با اژانس بیام ... وای چه هوایی بود ... خلاصه تو راه خاله زینب جون زنگ زد و گفت میان خونمون ... منم به بابایی زنگ زدم و سفارش خرید دادم خودم هم امدم خونه رو مرتب کردم و بعد خاله و دخترخاله های گلم امدن ... یه ذره بودن ... کلی حرف زدیم و البوم دیدیم و خیلی خوب بود ...
خلاصه رفتن و منم خونه رو دوباره مرتب کردم و ظرفا رو شستم ... خلاصه خیلی از امدنشون خوشحال شدم .... خدایا شکرت برای همه ی خوبی هات ...
لطفا کمکم کن که سخت محتاجم ... بوس واسه خدای نازم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی