حرمت ...
سلام فرشته ی نازم خوبی ؟ منم خوبم خدا رو شکر اما دلم داره می ترکه ...
شبای قدر رفتیم حاج اقا مجتبی تهرانی ... خیلی عالی بود و امیدوارم خدا بهترین ها رو برامون نوشته باشه ... دیشبم رفتیم نمایشگاه قران و خرید کردم و بعد حدود ساعت 1 رفتیم سندباد نزدیک اریکه که غذاش خوب بود.
اما امروز رفتم بازار و یه کم خرید کردم اما یه چیزی خیلی داغونم کرد و گفتم کاش هیچ وقت نرفته بودم .. از اول ماه مبارک رمضان با اینکه خیلی بیرون نرفتم اما هر دفعه رفتیم خیلی روزه خواری رو به چشمم دیدم اما امروز متاسفانه دیدم این کار دیگه علنی شده و اداره اماکن گفته ساندویچ و غذای سرد فروشش مشکلی نداره و متاسفانه چند مغازه مشغول فروش غذا بودن و مردم هم راحت ایستاده بودن و انگار نه انگار ماه رمضان است داشتن می خوردن!!!!!!!!!!!!!!!! بدون هیچ خجالت و شرم و حیا و حرمتی ...
نمی دونم چی باید بگم واقعا حالا به هر دلیلی روزه نیستی .. دلیلش با خودت و خدا دیگه هیچ لزومی نداره بیای تو دید عموم و خیلی راحت حرمت این ماه نه حرمت خدا رو بشکنی ... خدای مهربون این همه به ما نعمت داده ... اون قدر که اگه تا اخر عمرمون بشمریم کمه ... اون وقت میگه 1 ماه یه ساعاتی چیزی نخور ... اونم کلی استثنا قائل شده ... واقعا حق خدا اینه ...؟ حالا ما جزء اونایی که نمی تونن روزه بگیرن حقه بایستیم و جلوی همه حرمت خدا رو حرمت حرف خدا رو بشکنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نمی دونم ... اما دلم داره می ترکه ... فقط 5 یا 6 روز دیگه مونده ازین ماه عزیز ....
پی نوشت : کودک دلبندم می ترسم از روزی که عذاب خدا بر سرمون نازل شه ... با این راهی که داریم به عمق چاه گمراهی می ریم از عذاب خدا می ترسم ... خدا هم به هر صورت میزانی صبر دارد و میزانی به ما مهلت خواهد داد ... کی بیدار می شویم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خدااااااااااااااااااااااااااااااا
ما رو به راه راست هدایت کن