فاطمه جانمانفاطمه جانمان، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره

نفس طلایی

گاهی تلنگری ....

1391/5/7 0:53
نویسنده : مامانی
286 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم خوبی نازنینم؟ منم خوبم اما بابایی جونی سرما خورده و تازه از دکتر امدیم البته بعد از دکتر بابایی از مسعود برام بستنی خرید مرسی عشقم قلب

و اما بگم که دلم خیلی هواتو کرده و تا شهریور و جواب ارشد باید صبر کنم تا ببینم خدا چی برامون رقم زده چون من و بابایی معتقدیم باید یه کار رو درست انجام داد یا درس و درست خوند و یا از لذت داشتن نی نی نهایت استفاده رو برد.... خدای من هرچی صلاحه پیش بیار لبخند

اما امشب تو برنامه ی ماه عسل دو تا مهمون اورده بودن که هر دو دچار ضایعه ی بد جسمانی بودن خصوصا یکیشون ... خیلی ناراحتشون شدم بحث جالبی بینشون بود اما چند تا نکته برام خیلی ارزشمند بود یکی اینکه چقدر قران و اهل بیت تو زندگیشون تاثیرات مثبتی گذاشته بود ... (قابل توجه خودم که چرا تا یه مسئله و مشکلی برامون پیش نیاد این طوری با خدا خلوت نمی کنیم؟) و یه نکته ی دیگه اینکه یکیشون درامد زیادی نداشت و قادر به خرید ویلچر نبود وقتی اخر برنامه گفتن که یک نفر بانی شده تا برات بخره وای باورت نمیشه که یه مرد با اون سن و سال اشک تو چشماش جمع شد و باورش نمی شد و کلی ذوق کرد ...

وای که اشکام دست خودم نبود که یه نفر برای ویلچر تو این سن این همه خوشحال میشه و اون وقت ما تموم وجودمون سالمه دست داریم پا داریم می تونیم هر کار بخوایم انجام بدیم اما باز ناشکریم و همیشه مشغول غر زدن .... غر زدن به سر خدا .... طفلک خدا .... 

خیلی از خودم شرمنده شدم خیلی زیاد بعد از خدا خواستم من و ببخشه و از عمق جونم شکرش کردم به خاطر سلامتیم .... مسلمون و شیعه بودنم ... پدر و مادر و همسر و خانواده ام ... دارایی های که داریم ... موقعیت اجتماعی و تحصیلیم ... و هزار و یک موردی که زبان از گفتن اونها قاصره و خدا بی منت اونها را به ما عطا کرده و ما اصلا از اون ها به عنوان نعمت یاد نمی کنیم تا شکرگزار باشیم بلکه شاید بیشتر خودمون رو مستحق بیشتر از این ها می دونیم و یه چیزی هم از خدا طلب کاریم .... 

وای پناه بر خداااا .... 

خدای مهربون من بابت تموم داشته ها و نداشته هام شکر ... خدای مهربون من کاری کن تا باور کنم که تو خالق منی و رازق من .... تو معبود منی و معشوق من .... و من باید مخلوق تو ، عبد تو  و عاشق تو باشم و بمونم همیشه و همیشه و همیشه .... 

خدای عزیزم دوستت دارم عاشقانه و می بوسمت بندگانه ....ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (18)

مامان گلها
7 مرداد 91 1:33
تصمیم گرفتن برای داشتن فرزند،امری است خطیر؛این کار یعنی تصمیم برای اینکه قلبتان همیشه،بیرون از جسمتان به تپش ادامه دهد. "الیزابت استون"
آرام
7 مرداد 91 7:01
ای جانم یعنی امکان داره تصمیم بگیری نی نی کوچولو بیاد وای برنامه ماه عسل خیلی تأثیر گذار بود، خدایا شکرت.
مریم مامان نخودچی
7 مرداد 91 10:10
چقده هم دلیم .... منم انقدر گریه کردم که نگو.... تو این دنیایی که من تو فکر چیزی دیگه هستم یه نفر فقز واسه یه ویلچر چقدر ذوق میکنه...
مامان ثمین
7 مرداد 91 11:08
دقیقا گاهی باید به خودمون بیاییم و به خاطر آنچه که داریم و نداریم خدارو شکر کنیم
مامان زینب خانم
7 مرداد 91 11:14
سلام موضوع جالب و تلنگری بجا بود. واز زبان شمازیباتر بیان شده. سلامت باشید انشالله
آسمونی ها
7 مرداد 91 12:56
چقدر با هم همدلی م ... این برنامه ماه عسل خیلی رو ی من هم تاثیر گذاشته بود . تا حدی که توی وبلاگم در موردش نوشتم. وقتی اومدم توی وبلاگت و دیدم روی شما هم خیلی تاثیر داشته و درباره ش نوشتی، برام جالب شد. واقعا سلامتی نعمت بزرگیه ... من که شخصا خیلی وقت بود یادم رفته بود سلامتی شکر گذاری داره ... ازشون ممنونم که به من هم تلنگر زدن
مامان گلها
7 مرداد 91 13:43
سلام.با اجازه لینکتون کردم امیدوارم دوستای خوبی باشیم
فاطمه سادات
7 مرداد 91 14:28
واقعا برنامه تاثیر گذاری بود منم بعدش کلی خداروشکر کردم و طلب مغفرت...واقعا که ماها بعضی وقتا خوشی زیر دلمونو میزنه...


عزیزم وبلاگت رو برام باز نمی کنه
سپیده
7 مرداد 91 16:04
سلام. با تشکر که از وبلاگم دیدن کردید.
شاهده
7 مرداد 91 16:14
منکه استراحت مطلقم نمیتونم تلویزیون ببینم کهههههههههههه....
بهـــــــــــــار
8 مرداد 91 7:41
سلااااااااام عزیزم منم دلتنگت بودم خوبی؟
مامان محمدرضا(شازده کوچولو)
8 مرداد 91 7:42
http://undermyskin.persianblog.ir/ http://paaraand.persianblog.ir/ سلام عزیزم اون بنده ی خدا شفا گرفت و رفت........... لطفا به این آدرس ها برو
بهـــــــــــــار
8 مرداد 91 7:42
منم همش این نظر رو داشتم که باید رو برنامه بچه دار شد گذاشتم درسم تموم شد بعد باردار شدم البته قسمت نشد اما پشیمون نیستم بچه دار شدن مهمترین رویداد زندگی زناشوی هستش خیلی بده که بی برنامه باشه اما من هنوزم که هنوزه سرزنش میشم که چرا اینقدر کشش دادم
مامانی درسا
8 مرداد 91 10:53
قربونت برم من زیاد ندیدم ولی یه گوشه شو که دیدم خیلی خوشم اومد ..... میدونی معمولا" همینطوره یادمه رضا صادقی توی یه برنامه گفت میتونه بره آمریکا و عملی کنه و پاش خوب شه ...... خوب خواننده معروفیه و هزینه درمان هم داره .......ولی میگفت نمیره و نمیخواد خوب شه ..... چون با مشکلی که داشت خدا توانشو دو برابر کرده و لطف خدا باعث شده بود به جایی که الان هست برسه ...... خیلی چالبه ما تا سالمیم واسه سلامتیمون شاکر خدا نیستیم ولی این آدما با معلولیت هزاران بار خدا رو شکر میکنن ..... کاش میتونستیم یه کمی مثل اونا باشیم کاش
مامان مهربون فاطمه
9 مرداد 91 20:17
سلام گل بانو.ممنونم که به وب مهربون فاطمه سر زدی.منم شما رو لینک میکنم.از اظهار لطفت بسیار سپاسگذارم.ایشالله شما هم به زودی صاحب یه ریحانه ی بهشتی ...یه سیب سرخ...یه عطر گل محمدی ...بشی.آمین
مامان فری
10 مرداد 91 10:49
سلام خانومی ، من اون برنامه رو ندیدم ولی دیروز یه برنامه ای شبیه به این دیدم که دختری بود معلول و فلج جسمی با استعداد فراوان تو نقاشی ، انقدر قشنگ با انگشتای پاش نقاشی کشیده بود که آدم ووووووواقعا تحت تاثیر قرار میگرفت ، یهو به خودم اومدم دیدم من با این که سالمم خیلی وقتا ناشکری میکنم اونوقت اون دختر و پدر مادرش... خدا یا ما رو ببخش، التماس دعا با اجازه لینکت کردم دوست خوبم
مامان آمیتیس
10 مرداد 91 13:49
سلام. منم وقتی دیدم بغض گلومو گرفت. بخدا همون موقع به شوهرم گفتم من چقدر ناشکرم... اون بیچاره آرزو داره یه ویلچر داشته اونوقت من فلان ماشینو میخوام و به همینایی که خدا بهم داده قانع نیستم... خدایا صدهزار مرتبه شکرت بخاطر تمام نعمتهات...
زهره مامان آریان
12 مرداد 91 2:47
خدایا شکرت...
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس طلایی می باشد