باز اید بوی ماه مدرسه .....
باز اید بوی ماه مدرسه بوی شادی های راه مدرسه ....
سلام عزیز دلم خوبی ؟ اگه تو سه سال دیگه بیای (البته هر وقت خدا صلاح میدونه ) و بعد 7 سال دیگه اش بری مدرسه میشه 10 سال دیگه انشاالله مدرسه رفتنت رو جشن بگیرم ... الهی قربونت برم چه ناز میشی انشاالله ....
من همیشه عاشق خرید واسه مدرسه بودم و هنوزم که هنوزه عاشق خرید لوازم التحریرم و بوی نو بودن همه ی کتاب دفتر ها رو خیلی دوست دارم اما حیف که الان یه کوچولو بزرگ شدم و دیگه مدرسه نمیرم
خلاصه برات بگم از صبح های مدرسه رفتن که بدو بدو پا می شدم و هر چی اقا جون (بابای گلم ) می گفت صبحونه بخور گوش نمی کردم و میرفتم مدرسه (البته تو باید صبحونه بخوری ها اااا من کار خوبی نمی کردم ، افرین قشنگم بعد از ظهر ها هم میومدم و می خوابیدم و بعد هم میرفتم سر درسم .... البته مامانت همیشه بچه زرنگ و شاگرد اول بوده ها ... حتی الان تو دانشگاهم همین طوریه (اینم برای اینکه بدونی چقدر دوست دارم خوب درس بخونی و همیشه موفق باشی ستاره ی نازم )
اما امسال خیلی از شروع مهر خوشحال نشدم چون هم کلاسام دوباره شروع میشه و هم می بینم که واقعا تابستون و برا خوندن ارشد از دست دادم و باید یه برنامه ی جدی برای از این به بعدم بریزم .... نمی دونم تا خدا چی بخواد .... اما درسای این ترمم احتمال زیاد خیلی با حال باشن خصوصا کلاس دکتر گلزاری و خیلی دوست دارم تجربه کنم و البته دکتر برجعلی رو... امیدوارم هممون موفق باشیم
حالا برات چند تا عکس ناز از لوازم تحریر میذارم امید دلم
وای مداد رنگی ... عاشق تراوت و تازگی و نشاطش بودم و هستم ....
چند تا دفتر ناز نازی
حالا نوبت کیفه مدرسه است ....
در اخر هم جامدادی و مداد های با سر های ناز که خودم عاشقش بودم....
اگه میشد دلم می خواست تا صبح برات عکسای ناز بذارم حالا وقتی امدی انشاالله برات می خرم گل دلم