فاطمه جانمانفاطمه جانمان، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره

نفس طلایی

زود پا شدم

1390/6/22 9:53
نویسنده : مامانی
339 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به روی گل نازم ( یه چیزی بگم هر موقع می خوام بیام و بهت سلام کنم همش می خوام بگم سلام دخمل قشنگم ، اما چون نمی دونم چی خواهی بود می گم اگه پسر باشی دلت می گیره ، فدای دل کوچیکت بشم )

خوبی خورشید من ؟ صبحت بخیر و شادی عزیزکم ، امروز صبح زود پاشدم البته زود تر از روزای قبل ، (خوشم میاد هر روز کلاسای دانشگاهم 7 صبحه و من از مهر دیگه نمی تونم بخوابم ناراحت) خلاصه می خواستم شال و کلاه کنم و برم خونه ی مامان عزیزم که گفتم بذار یه ذره فیرس بخونم 10 راه میفتم که هنوزم که هنوزه (یه ربع 10 ) دارم تو وب می نویسم ... و باید الان دیگه برم تا بتونم بیشتر پیش مامان عزیزم باشم قلب

البته بابا جون صبح نون تازه برام خریده بود و از خواب بیدارم کرد نا پاشم و صبحانه بخورم (البته هم گوشیش و هم نهارش و یادش رفته بود و برگشته بود خونه اما بازم دمش گرم برام صبحونه گرفته بود ، مهربون ترینم عشق اخرین .... ممنونم معین جونم قلب)

راستی خورشید ساعت 10 صبح در امده یا دیگه خیلی زود پاشدم ؟، به تاریکی نخورم یه وقت !؟نیشخندنیشخندنیشخند

                                         خورشید

(مثل اینکه خورشید درامده و به همه سلام کرده و دیگه داره ظهر میشه مژه)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

بابای مهرسا
22 شهریور 90 14:39
ممنون دوست عزیز..دستتئن درد نکنه
مامان آبتین
24 شهریور 90 0:07
دست این بابای گل درد نکنه آفرین بر این بابا که از الان معلومه بهترین بابای دنیا میشه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس طلایی می باشد