فاطمه جانمانفاطمه جانمان، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره

نفس طلایی

مسافرت

1390/6/8 1:43
نویسنده : مامانی
311 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل ناز من سلام عزیز دل من خوبی قشنگ ترینم ؟ خوبی بهترینم ؟

امروز صبح بیدار شدم و رفتم خونه مامان جون اینا و عصری با خاله رفتیم بیرون و همون موقع بابا زنگید و گفت فردا بریم مشهد ؟خیال باطل( اخه چند وقتی می شد حرفش بود اما بابایی این روزا سرش خیلی شلوغ بود و خیلی بعید بود که بتونیم بریم ) منم گفتا اره حتما من که از خدامههورا ، ولی بابا گفت لیست پرواز و قطار و چک کرده و هیچ کدوم جا نمیدادهافسوس ( البته از جا نبودن پرواز خوشحال شدمنیشخند چون اصلا پرواز خصوصا داخل ایران رو دوست ندارم گرچه که سفرای دیگه هم اگه چاره ای جز پرواز داشت قطعا اون راه دیگه رو انتخاب می کردم ) و بابایی گفت که با ماشین بریم منم که دلم ناجور هوای امام رضا جونم رو کرده با کمال میل فبول کردم ، اما بابایی حدود 11 امد دنبالم و من از اون موقع داشتم لباس اتو می کردم و ساک و می بستم الانم بابایی خوابیده خواباما من هنوز کار دارم ، بابایی میگه همه می خوان بعد از نماز صبح حرکت کنن و ما زود از اذان راه بیفتیم اما راستش و بخوای من اصلا جاده ی شب و تاریکی و دوست ندارم نگران، اما هر چی خدا صلاح بدونه.

خدای مهربون حافظ تموم مسافرا باش و همه رو سالم به مقصدشون برسون . الهی امین.فرشته

من هی اصرار دارم بیشتر مشهد بمونیم اما بابایی میگه که یه شرط داره اونم اینه که بعدش بریم شمال ( یعنی پیش مامان جون منصوره اینا ، مامان بابا که الان تو ویلای شمالشون هستن ) اما من اصلا قبول نمی کنم اخه یه دفعه این کار و کردیم و از مشهد رفتیم سمت شمال و حدود 17 ساعت تو راه بودیم و حسابی خسته شدیمکلافه( البته پنجشنبه عروسی دختر خالمه و انشاالله باید حتما تهران باشیم تازه من واسه اون هم کلی کار نکرده دارم چشمک)

حالا ببینیم خدا چی برامون پیش میاره ، کاشکی بودی قشنگم تا الان حسابی از رفتن سفر ذوق می کردی و منم برات یه ساک قشنگ می چیدم ( البته که اگه بودی تو ماشین حسابی اذیت می شدی اما هر سختی ای با تو شیرین ترین لحظه است فدات شم قلب)

روی ماه نی نی گلم و می بوسم فدای تو عزیز دلم ماچ

مشهد

(انشاالله اگه عمری بود بعد از سفر میام و کلی برات از خاطرت می گم ، فعلا شبت پر از ستاره نازنینم بای بای)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (12)

مامان شازده کوچولو
8 شهریور 90 1:23
م؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شلام عزیزم
عادت کردم هرشب یه سر به وبت بزنم


سلام عزیزم ممنونم داشتم می نوشتم دستم خورد به اینتر و ثبتش کرد الان ویرایش کردم
مامان شازده کوچولو
8 شهریور 90 2:07
آخییییییییییییییییییییی
خوش به سعادتتون
من هم بدجوری دلم هوای امام رضا داره
رفتی حتما نایب الزیاره باش عزیزم.
به امام رضا بگو ما رو هم بطلبه ..........


حتما اگه قابل باشم حتما دعا گو هستم
مامان آریان جون
8 شهریور 90 2:42
سفر بی خطر انشالله صحیح و سالم به مقصد میرسین.
تو رو خدا مارو هم دعا کنید.



دعاگوبودم
مامان پریا
8 شهریور 90 4:08
از جانب ما هم نایب الزیاره باشین
ما رو هم دعا کنین
خوش به حال تون
دعا کنین شاید ما رو هم بطله


دعا گو بودم
مامان رادین
8 شهریور 90 14:14
انشاا..سفرتون به سلامت باشه و حسابی بهتون خوش بگذره.النماس دعا
مامان آرمان
8 شهریور 90 16:29
سلام.سفر بی خطر.بهتون خوش بگذره.جای ما را هم خالی کنید.
مهنوش
8 شهریور 90 19:55
سلام سلام سفر بی خطر الهی به سلامتی برید و برگردید مامان نفس طلایی حسابی مواظب خودت باش هوا بدجور سرد شده...منه حقیرم دعا کن.....


سلام ممنونم
مامان مهسا
9 شهریور 90 13:30
آخی. التماس دعا. عیدت مبارک خاله. من و مامانم یادت نره تو حرم امام رضا.
مامان آبتین
10 شهریور 90 22:33
عزیزم برا ما هم دعا کن
مامان گیسو
13 شهریور 90 13:45
التماس دعا گلممممممم
دلم مشهد می خواد
دلم شمال می خواد
دلم یه مسافرت جانانه می خواد
هییییییییی هییییییییییی
اینو با سر تکون دادن بخون


انشاالله بزودی میرین و کلی هم بهتون خوش میگذره
مامان ملیکا
14 شهریور 90 18:58
سلام
خوش به سعادتتون
دل من هم خیلی هواییه امام رضا رو کرده خدا قسمت کنه ما هم بریم پابوسش اخه من ملیکا رو از خودامام رضا خواستم و باید برم پیشش واسه تشکر
عزیزم ما رو هم دعا کن
عزیزم من شما رو لینک کردم لطفا منو لینک کنید


سلام عزیزم دعاگو بودم انشاالله زودی قسمت میشه و میرین
شکوفا وخاله اینقه
17 شهریور 90 23:50
اخی الهی نی نی نازتون سلامت بیاد.وسه تایی به مسافرت برین


ممنونم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس طلایی می باشد