جوجو
سلام جوجوی من وای اینقدر کار کردم دارم از خستگی میمیرم ، میخواستم بگم کارگرمون بیاد اما نشد همه کار ها رو خودم کردم .... جوجو اگه تو بودی کمک من می کردی و من کمتر خسته می شدم مگه نه؟ (اخه می خواستم مامان جون ها و خاله ها و دایی و.... رو دعوت کنم اما بعد که کارام و کردم زنگیدم و دیدم مامان جون اینا تا هفته دیگه سرشون گرمه و نمی تونن بیان ) اما اشکال نداره خونمون شد عین دسته ی گل هوراااا
این همه خودت و لوس نکن ملوسک
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی