یه روز خوب خدا
سلام عزیز دل خودم حال شما ؟ خوبی ؟ منم خوبم
دیروز کلاس امارم شروع شد و رفتم استاد جالبی داشت خوب درس میداد اما از اون ادمایی بود که شخصیت پیچیده ای داره ... خلاصه بعد از اون بابایی امد دنبالم و داشتیم میومدم سمت خونه که یه هو تصمیم گرفتیم بریم قم اخه مامان جون اینا و دایی اینا رفته بودن قم خونه ی خاله فاطمه جون اینا و ما هم که استاد در تصمیم های فوری هستیم یه هو افتاد به دلمون که بریم خلاصه رفتیم دنبال خاله نسرین و دایی علی جون و با هم رفتیم سمت قم طبق معمول بعد از عوارضی نگه داشتیم و کلی خوراکی گرفتیم و بعد هم رفتیم و حدود 8 رسیدیم قم اما چون همه منتظر ما بودن واسه شام یه راست رفتیم خونه و شام خاله جون کلی غذای خوشمزه گذاشته بود ( خاله فاطمه جون ممنون ) خلاصه بعد از شام من از محمد مهدی و ریحانه تست نقاشی گرفتم و نکات خیلی جالبی و پیدا کردم واقعا دنیای بچه ها چقدر پاک و زلال و قشنگه با یه نقاشی می تونی کلی از حرفای دلشون و بفهمی
بعد هم حدود 12 همه با هم رفتیم حرم و خیلی عالی بو وای نی نی ناز من یکی از جا های خوب خدا که منبع ارامشه حرم مطهر حضرت معصومه (س) جونمه که من خیلی دوستشون دارم خصوصا اینکه امروز روز زیارتی امام رضا (ع) جونمه و من حسابی دوست داشتم مشهد می بودم . بیا از همین جا یه سلام به اقا جون مهربونمون بدیم :
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا یا غریب الغربا یا معین الضعفاء و الفقراء
السلطان یا ابالحسن یا علی ابن موسی و رحمته الله و برکاته
بعد ازحرم هم رفتیم زنبیل اباد تا بستنی بخوریم اما همه مغازه ها بسته بود
خلاصه حدود 3 خوابیدیم و صبح هم 10 بیدار شدیم و یه صبحانه ی خوب خوردیم و عمو محسن اینا امدن تا ما ببینیمشون و یه ذره با حسین کوچولو بازی کردیم و بعد هر چی اصرار کردن بمونیم ما قبول نکردیم اخه مثلا من یه کنفرانس مهم در مورد روان کاوی دارم و هنوز مطلبش هم اماده نیست چه برسه به خلاصه مطلب تایپ شده و پاور پوینتش و من نمی دونم کی می خوام درستش کنم
و راه افتادیم سمت تهران با دایی علی البته قبلش رفتیم جمکران ، تو راه هم دم عوارضی تو اون مغازه بزرگه که همش وسایل سفالی میفروشه و من عاشقشم وایستادیم و طبق معمول من خرید کردم و بعد هم مهتاب نگه داشتیم و دوباره کلی خوراکی خریدیم و تا تهران مشغول بودیم البته دهان هامون
الان هم تازه رسیدیم خونه و بابایی رفته بیرون و من بدو بدو امدم تو وبت تا بهت چند تا چیز بگم :
1) معین جونم ممنونم که این همه خوبی
2) خاله فاطمه ، عمو مهدی و ریحانه جون ممنونیم از خوبی ها و پذیرایی عالیتون
3) نفس طلایی من تو بهشت دوستت دارم مامانی من
4) از تو بهشت برا مامانی و بابایی دعا کن
( دو روزم گذشت و من هنوز درس نخوندم خدایا کمکم کن )
اینم یه گل تقدیم به خانواده ی گلم که همشون گلن و گل ها همه در برابر اون ها کم میارن
خدای مهربون همه ی خانواده ها رو بهم ببخش و همشون و در کنار هم حفظ کن ممنون خدا جون که خودت این همه خوبی خدا جونم عاشقتم
فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین