فاطمه جانمانفاطمه جانمان، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

نفس طلایی

مادر بزرگ مهربون

1390/6/27 21:57
نویسنده : مامانی
670 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به روی ماهت به چشمون سیاهت به ابروی کمونت به اون نگاه نازت به قلب پاک پاکت ، قربونت برم الهی عزیزکم خوبی ؟ منم خوبم خدا رو شکر امروز هم یه روز از روزهای خوب خدا بود ، صبح رفتم خونه مامان جون اینا و بعد هم رفتیم خونه ی مادر بزرگ مهربونم که تموم خاله ها و دختر خاله ها و زندایی ام اونجا بودن و حسابی خوش گذشت اخه ما دخترها هر موقع دور هم جمع میشیم کلی شیطنت می کنیم و الحمدلله خیلی خوش می گذره ( البته از همین جا به ابجی فاطمه ی گلم که تهران نیست سلام می کنم و میگم جات خیلی سبز بود و به یادت بودیم قلب) خلاصه بعد هم با خاله اینا برگشتم خونه اخه چون ماشینمون هنوز اعمال قانون شده و نگرفتیمش بابایی نتونست بیاد دنبالم ...

اما موقع خدافظی خیلی دلم واسه مامان بزرگم گرفت اخه دوباره تنها شد تا کی دوباره بچه هاش همه دورش جمع شن ؟ وای چه سخته پیری !!!! یه عمر زحمت بکش ، بچه بزرگ کن اخر هم بچه ها بزرگ شن و اونقدر خودشون درگیر کار و زندگی شن تا تو تنها بمونی !!! خیلی سخته واقعا من که خودم چند ساعتم طاقت تنهایی ندارم ... خدای مهربون خودت تموم مامان بزرگ های مهربون و در پناه خودت حفظ کن و خودت مونس تنهایشون باش ... امین 

     گل لاله

یه باغ گل تقدیم به مادر بزگ های عزیزم که واقعا برکت و رحمت خانواده اند و من خیلی دوستشون دارم 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

شهرزاد مامان حسین
27 شهریور 90 22:48
سلام .همیشه خوش باشی. به نفسک سلام برسون


سلام ممنونم
مامان ریحان جیگر
27 شهریور 90 23:20
ممنون که به یاد من بودی
مامان آبتین
28 شهریور 90 1:29
همیشه خوش باشین گلم .مادربزرگ من به رحمت خدا رفته انشاءا.. مادربزرگ شما سالهای سال سالم و زنده باشه


خدا رحمتشون کنه اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم ( برای شادی روحشون )
مامان محمدصدرا
28 شهریور 90 1:31
ستاره آی ستاره از اوج آسمونها بگو تا بشنون نامهربونااااااااا چرا باید بمونن حالا تنهای تنها اونا که بودن عمری همدم مااااااااا منم از این موضوع خیلی رنج میکشم !
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس طلایی می باشد