شب پر از ستاره
سلام فندق بلا خوبی نازی ؟ دیشب داشتم بهت فکر می کردم به اینکه الان کجایی ؟ کی میای پیشمون ؟ اینکه می تونم واست مامان خوبی باشم یا نه ؟ اما به یه چیز اطمینان داشتم اونم این بود که خیلی خیلی دوستت دارم عزیزکم
شبا که ستاره ها میان تواسمون میرم کنار پنجره و یواشکی تو گوششون میگم برین و مراقب نفس طلایی من باشین و عوض من بوسش کنین
عاشقتم قشنگ ترین موجود دنیا که با اینکه نیستی اما دلم و بردی ناز نازی من