فاطمه جانمانفاطمه جانمان، تا این لحظه: 8 سال و 30 روز سن داره

نفس طلایی

یا حسین (ع)

بخت امسال چه با من یار است  عطشت را عطشم غمخوار است  "به فدای لب عطشان حسین (ع)" اولین ذکر پس از افطار است . ...
23 مرداد 1390

پینوکیو

سلام عزیزکم خوبی مامانی من  وقتی ما بچه بودیم یه کارتون خیلی قشنگ میداد که من اون و خیلی دوست داشتم و حتی نوار قصه اش رو هم خریده بودم و هی گوش میدادم . اون کارتون اسمش پینوکیو بود که یه بابا داشت به اسم پدر ژپتو که نی نی نداشت و برای اینکه از تنهایی در بیاد یه عروسک چوبی برای خودش درست کرد و اسمش و گذاشت پینوکیو و اینقدر بهش محبت کرد  که پینوکیو جون گرفت و براش مثل یه پسر گل شد . (از محبت خار ها گل میشود .. ) (یه نکته ی جالبش هم این بود که وقتی دروغ میگفت دماغش دراز می شد  واسه همین هم سعی می کرد دروغ نگه به باباش ، اره نازنینم دروغ گفتن خیلی کار بدیه ، ما ادم ها هم با اینکه دماغمون بزرگ نمیشه  وقتی دروغ میگیم ،اما ...
22 مرداد 1390

شهر بازی

سلام گل خوشگلم خوبی نازنینم ؟ امروز می خوام برات از یه خاطره بگم یه خاطره ی خیلی خوب که هر موقع یادش می افتم خنده ام می گیره  اون ماههای اولی که من و بابا تازه با هم عقد کرده بودیم یه روزی بابایی بهم زنگ زد و گفت مشهد میری ؟ منم که دانشگاه بودم گفتم اره از خدامه اما مامان و بابام باید اجازه بدن ، بابایی هم گفت اون با من خیالت راحت ، خلاصه چند روز بعدش ما دو تا عازم مشهد شدیم و تو قطار کلی خوش گذشت ، بعدم که رفتیم هتل الغدیر و خلاصه خدا رو شکر روز عرفه بود و برای دعا رفتیم حرم بعدش بابایی حسابی تموم تلاشش و می کرد که کلی خوش بگذره به من ، مثلا بردتم طرقبه و مرکز خرید و ... یکی از جاهایی که من و برد شهربازی کوهستان پارک مشهد بود ، منم ...
22 مرداد 1390

نازم

سلام نازم خوبی ؟ امشب رفتیم خونه ی مامان جون اینا افطار که خیلی خوب بود و خوش گذشت کاشکی تو بودی پیشم . افطار که آش و کتلت  بود و برا سحری هم مامان جون فسنجون درست کرده بود و برامون داد تا بیاریم خونه دست گلش درد نکنه و همچنین دست خاله ها  امشب تو برنامه ی ماه عسل یه مامان و بابا اورده بود که نی نی شون دوقلو های به هم چسبیده بودن اینقدر حس غریبی بود طفلک ها من احساس کردم که چقدر غم تو دلشونه و تو ظاهر می خندن اما می گفتن راضی اند به رضای خدا  خدایا نی نی سالم و صالح بهمون عطا کن آمین  ...
21 مرداد 1390

خاله جون ممنون

سلام خاله جون مریم این پست و مخصوص شما میذارم که خیلی خاله ی خوبی هستی ، دیشب افطار خونتون خیلی عالی بود ، ممنون که به ما افطار و سحر خوشمزه دادی  ...
21 مرداد 1390

نذری دادن

سلام عزیزکم نذری دادن یه کار خیلی خوبه و خیلی ثواب داره ، یعنی مثلا آدم یه چیزی مثل آش ، شله زرد ، حلوا و... رو درست می کنه و بعد اون رو خوشگل تزئین میکنه و بعد از اون چیزی که درست کرده به بقیه مثل آدم های نیازمند یا نه همسایه ها و... میده . گفتم چند تا تزئین حلوا و شله زرد بذارم  برات نازم ، راستی مامان جون فاطمه استاد حلواست و همیشه یه عالمه حلوا های خوشمز درست می کنه . ممنونیم مامان جون گل  یا یا  این پست تقدیم به مامان مهربونم و خاله راضیه ی عزیزم که همیشه خیلی با سلیقه اند  ...
20 مرداد 1390

افطاری

سلام گل دلم خوبی نازنینم ؟ منم خوبم اما امروز حسابی روزه روم اثر گذاشته و الان نا جور بی حالم اخه صبح کلاس داشتم و دیشب هم درست نخوابیدم. امشب هم افطار می خوایم بریم خونه خاله جون مریم اینا و بابایی تازه از سر کار امده و الان خوابیده، با اینکه خیلی از تنهایی حوصله ام سر میره اما دلم نمیاد بیدارش کنم چون واقعا سخته کار و روزه و... امشب نمیدونم شام چیه ؟ اما هر چی باشه مطمئنم خیلی خوشمزه است ، اخه دست پخت مامان جون فاطمه عالیه خاله جون هم دست پختش به مامان جون رفته ، البته دست پخت منم خوبه ها ، با اینکه اولین غذا هام و تو خونه ی خودم گذاشتم اما همشون خوشمزه بوده ( چه مامان خود شیفته ای  ) حالا دوست دارم که افطار خاله جون آش درست کرد...
20 مرداد 1390

انار

صد دانه یاقوت دسته به دسته با نظم و ترتیب یکجا نشسته  هر دانه ای هست خوشرنگ و رخشان  قلب سفیدی در سینه ی آن  یاقوت ها را پیچیده با هم  در پوششی نرم پروردگارم  سرخ و زیبا نامش انار است  هم ترش و شیرین هم آبدار است.  ...
20 مرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس طلایی می باشد